Monday, July 19, 2010

دنج

دخترکی بی پرده در حجله خون میبارید

مردش بلند شد ...

مردانه بیرون رفت ...

به انان که پشت در ایستاده بودند،

گفت : زن من یک زن ست .... زنی به تمام معنا ...

و پاگوش ها هل هله سر دادند ....

17 comments:

Miss Ferii said...

آفرین به مردیش که این رسم مسخره را زیر پا گذاشت

Miss Ferii said...

آفرین به مردیش که این رسم مسخره را زیر پا گذاشت

maryam.E said...

آخخخی
بیچاره شوئر من. مردانگیش رف زیر سوال
:D

خــآتون خـــآموش said...

مردانگی فقط به سبیل پرپشت و گردن کلفت نیست ..

مهتا said...

دخترکان..

maryam.E said...

بعید میدونم این کامنته کار تو باشه. آخرین کامنتی که گذاشتن تو وبلاگ من. با آدرس تو. تاییدش کردم که ببینی. اما اگه کار توئه بدان و آگاه باش که نظرت نیومده و منم رایتو ندزدیدم
:)

گلناز said...

عروس خون هم که بالا بیاورد آن مرد خیلی مرد است!

zodiak said...

مريمي من 2تا كامنت برات گذاشتم حتما بخون منتظرتم

Anonymous said...

چرا نمیری پس؟ get out of this land soon.........

zodiak said...

anonymous کی هستی؟
تا 11 شهریور هستم

Miss Ferii said...

هر وقت خواستیم جمع شیم حتما همه رو خبر می کنیم، به خصوص تو که تا شهریور بیشتر نیستی;)

Anonymous said...

oh my god.........
being anonymous is more better ..

zodiak said...

anonymous متنفرم
عاشق اينم بدونم و لمس کنم با کی حرف میزنم

rasool moien said...

چه مردانگی بامزه ای ...
یادم باشد به دخترکان همسایه بگم با یک مرد ازدواج کنند ...

ولی یه اعتراف کنم ! نتونستم درک کنم ... فهمیدم ها ... اینم مشکل ماست دیگه

:)

لَشترین آدم دنیا said...

مردی که جهان را فروخت

بي پدر خودشيفته\ said...

از نوشته هات خوشم اومد. از وبلاگ مريمي اومدم. يه بار ديگه برمي گردم و سر فرصت يه عالمه از پست هات رو مي خونم.
به نظر متفاوت ميايي. حالا بايد بيشتر بخونمت.

Miss Ferii said...

خبرت می کنم هروقت بشه، فعلا که بلاگفا ریخته بهم،اعصاب نذاشته واسه ما:دی