Tuesday, February 16, 2010

باز هم مناجات با خدا

بياور شوكرانت را
بياور شر خرانت را تا بستانند جانم را
نه اینکه فریب و شکست مقابلت را بپذیرم
نه! من نیز همچون پدرم که ادمترین بود دیگر
حوصله هم خوابگی با تورا ندارم
با نهیب حوایان سیب غفلتی خواهم خورد
و چند صباحی از گزندت دور تن بیاسایم
خوب میدانم که سوزش ما تحتت از این است
که در پیدایشم دخلی نداشتی و ناخانده ترین شدم