در این شهر مرد ها را م .ح .ا. ر. ب. مینامند
در این شهر ت . خ . م . حکم کفر دارد.
مرد را از خایگان اویزان میسازند
تخمهایم را از جا میکنم
راستین را در هاون میکوبم و
با مورت و زرد چوبه بر سر میمالم
تا به رشد موهایم شود توان
و ابزاری شود برای دلبری دخترک
چپین تخم را نیز در جنگل میکارم
میخواهم ایندگان غیرت برداشت کنند
پ.ن فقط برای خود سگ مصب،کاملا بی ربط:شرمندتم که ستاره داشتمو......ه .
پ.ن فقط برای خود سگ مصب،کاملا بی ربط:شرمندتم که ستاره داشتمو......ه .