Sunday, June 20, 2010

سرداب داغ

فراموش كرىم پاهایم را بر بامی داغ و سوزان از التهاب تابستان
هراسان ، سینه خیز خود را به بام رساندم
کفشی بود و کلاغی با شصت پایی اشنا بر منقار