از چشمانم اب سبز رنگ لزجی میاید
پوستم پلاسیده و نرم شده و موهای تنم با کوچکترین لمسی از پوست جدا میشود
صبح که میخواستم جوراب بپوشم دیدم چیزی از انگشتهای پام نمونده
سینم شروع به خارش که میکنه میخوارونمش و بافتهاش زیر ناخنم میمونه
میترسم برم حموم زیر اب تموم شم
یا اینکه زیر افتاب از یه صبح تا ظهر تجزیه شم
اخ حلقه ازىواجم رو چيكار كنم؟
نذارید مورچه ها با خودشون ببرن
اوف چه بوی بدی میاد.....ه
9 comments:
باید خشک بشی، منجمد بشی، اونوقت نه تجزیه می شی ، نه میریزی!
کار از سیلی و اینا گذشته، باید ببینی چه جوری از درون خودم رو گاز می گیرم!
کلاغا
حمید؟
توام با این پستت. ای بابا. شماها چتون شده؟
تجزیه نه حمید نه ..
تکثیر شو ...تکثیر شو...
حلقه ازدواجت رو بده به من خودم نیگه میدارم برات :دی
صد دفعه بهت گفتم فینت رو نکش بالا...بیاه ه ه حالا ببین از چشمات زده بیرون...
منو یاد کافکا انداخت این نوشته !!!!
چه قدر شبیه من بود ... البته بدون حلقه لزدواجش ...
بوی خودمه
Post a Comment