عذاب وجدان رو هیچ وقت مثل اولین بار که یه ادامس خرسی از بقالی دزدید درک نکرد
بعد از گذشت بیست سال هنوز تو خواب پیرمرد بقال میاد عکس برگردون توی ادامس رو تو چشمش کپی میکنه
بعد از گذشت بیست سال هنوز تو خواب پیرمرد بقال میاد عکس برگردون توی ادامس رو تو چشمش کپی میکنه
10 comments:
چه کابوسی
دلم می خواست من یک ساعت داشتم که منو بر می گیردوند به گذشته تا بتونم از نو شروع کنم...
اما ...
بازم کابوس نداشتنش رو دارم هر شب
چه کابوسی
دلم می خواست من یک ساعت داشتم که منو بر می گیردوند به گذشته تا بتونم از نو شروع کنم...
اما ...
بازم کابوس نداشتنش رو دارم هر شب
ببخش دوبار رسید
راستی چه ماهی های خوشملی یکی به من می دی دادا
خوب چرا همون اول خودشو از این عذاب وجدان راحت نکرد که 20سال ازارش نده
این روزها یا وجدانی نمانده یا همانی که مانده در عذاب است!!! هه!
بازم خوبه که وجدانش در این حد در عذاب نیست که ببینه
بقال داره مثل همون ادامس خرسی می جَوش و گاهی بادش میکنه و می ترکونش...
یاد طعم و بوی آدامس خرسی افتادم و اینکه چقدر همین چیزهای کوچیک می تونه باعث مصیبت های بزرگ بشه !!!
چه بلایی داره سر وبت میاد؟؟؟اون بالا چیه ؟؟
ديدي بلاگر مورد عنايت ارتش سابيري واقع شد تا ما اومديم لينک کنيم
اما مبارزه مي کنيم و شما لينک شدين
هم فيلتري
و دادن را هم هیچ وقت مثل بار اول فراموش نکرد
هنوز هرشب در خواب روی تقی لولو ....
az tarigh ultra surf fek konam beshe man az page aol miram ke bayad download koni
albate az gmailet ham mitooni beri too modiriyate blogger
Post a Comment