Saturday, April 24, 2010

معصومیت از دست رفته

عذاب وجدان رو هیچ وقت مثل اولین بار که یه ادامس خرسی از بقالی دزدید درک نکرد
بعد از گذشت بیست سال هنوز تو خواب پیرمرد بقال میاد عکس برگردون توی ادامس رو تو چشمش کپی میکنه

10 comments:

rasool moien said...

چه کابوسی
دلم می خواست من یک ساعت داشتم که منو بر می گیردوند به گذشته تا بتونم از نو شروع کنم...
اما ...
بازم کابوس نداشتنش رو دارم هر شب

rasool moien said...

چه کابوسی
دلم می خواست من یک ساعت داشتم که منو بر می گیردوند به گذشته تا بتونم از نو شروع کنم...
اما ...
بازم کابوس نداشتنش رو دارم هر شب

rasool moien said...

ببخش دوبار رسید
راستی چه ماهی های خوشملی یکی به من می دی دادا

پری said...

خوب چرا همون اول خودشو از این عذاب وجدان راحت نکرد که 20سال ازارش نده

گلناز said...

این روزها یا وجدانی نمانده یا همانی که مانده در عذاب است!!! هه!

خــآتون خـــآموش said...

بازم خوبه که وجدانش در این حد در عذاب نیست که ببینه
بقال داره مثل همون ادامس خرسی می جَوش و گاهی بادش میکنه و می ترکونش...

یاد طعم و بوی آدامس خرسی افتادم و اینکه چقدر همین چیزهای کوچیک می تونه باعث مصیبت های بزرگ بشه !!!

خــآتون خـــاموش said...

چه بلایی داره سر وبت میاد؟؟؟اون بالا چیه ؟؟

shafagh said...

ديدي بلاگر مورد عنايت ارتش سابيري واقع شد تا ما اومديم لينک کنيم
اما مبارزه مي کنيم و شما لينک شدين
هم فيلتري

all said...

و دادن را هم هیچ وقت مثل بار اول فراموش نکرد
هنوز هرشب در خواب روی تقی لولو ....

shafagh said...

az tarigh ultra surf fek konam beshe man az page aol miram ke bayad download koni
albate az gmailet ham mitooni beri too modiriyate blogger