Thursday, September 16, 2010

رضا ریزه


نمیدانم زیر بار کدامین نکبت قرق افیون شدی
ولی خوب بخاطر دارم که جزوی از دل خنده های پاتوق همیشگی بودی
با موهایی به سبک کاکرو یوگا(کارتون فوتبالیستها). شاید دیدن از تو بد تر های غریبه برایم سهل تر باشد
ولی تو را که چهره سالمت از روزگاران نه چندان دور در ذهنم است ،اینگونه نمیتوانم هضم کنم
اما تو نیز دیر یا زود رفتنی هستی
یا کنج دیوار با کرم در مخ
یا در جوی ابی یخ زده از سرمای سگ کش زمستان
دیشب بوی گندیدگیت به مشامم خورد

9 comments:

maryam.E said...

نمی‌خوای بکشیش بیرون از باتلاق؟

مهتا said...

بیچاره

all said...

من نمیدونم شما با این موجود چه ارتباطی برقرار میکنین
واسه من مث غریبه هاس حقیقتآ
وقتی میاد کنارم میشینه فقط به این فکر میکنم که میخواد سیگار هامو ببلعه


بیاین قدمتون رو چشم من

خـــآتون خــــآموش said...

اینجور ادمها یه تنه به نابود کردن خودشون قد علم کردن ...وگرنه این همه جوون چرا فقط تعداد خاصی مبتلا میشن ...شاید اینکه شرایطشون رو درک نمیکنیم یه توجیح باشه بهرحال همه سختی و گرفتاری دارن ..اگر قرار باشه همه تیشه به ریشه خودمون بزنیم که سنگ رو سنگ بند نمیشه ..

مریم-مرجان said...

"بر او ببخشائید
بر او که از درون متلاشیست
اما هنوز پوست چشمانش از تصور ذرات نور می سوزد
وگیسوان بیهده اش
نومیدوار از نفوذ نفسهای عشق می لرزند"

شفق said...

ما که همگي بسمت گنديدن در راهيم حالا چرا عده اي با افيون تسريع مي بخشنش؟

پری said...

هر جقدر هم که تو زندگی مشکل و سختی باشه با این کار فقط به مشکلات اضافه میشه چیزی از سختیها کم نمیکنه.

Miss Ferii said...

روز به روز هم به تعدادشون اضافه میشه! غم انگیزه،خیلی... این که کاری از دستمون برنمیاد

eL . said...

سلام
مرسی از کامنت
من اهل کامنت نیستم ولی تک تک نوشته هاتو از روی گودر دنبال می کنم

ممنون دوباره