Saturday, August 7, 2010

یه لقمه غذای گرم

میگن ادم از هرچی بدش میاد سرش میاد
هر سری ابرام دماغو کون نشور دور و بر مرضیه میپلکید
میخواستم خرخرشو با ناخنهام جر بدم
حالا بعد چهل روز از مردن ننم باس تا صبح صدای خرناسش رو تو اتاق و صدای ننش رو از اتاق بابام تحمل کنم
ولی خداییش خاگینه های ننم چیز دیگه ای بود

6 comments:

adaughterofpersia said...

هیچ چیز تحت کنترل خود آدم نیست، حتی ننه بابای آدم:((

خــآتون خــآموش said...

دلم براش سوخت ..با اینهمه بدبختی هنوز تو فکر خاگینه های ننه شه

shafagh said...

che in loghme ghazaye garm khoobe
az charachter hash khosham omad

Miss Ferii said...

این پستاتو خیلی دوس دارم!

الي said...

واي اين ماهي ها چه نازن ! تازه ديدمشون .
من از صداي خرناس ابرام دلم ريش شد.

wizen said...

han?