خسته ام از شل کن و سفت کن هایت
پ ن: تمام پرزهای داخل مغزم گاییده شد از بس من رو برادر خطاب کردین... اهای دخترانی که مرا میخوانید من از این کلمه احساس اشمئاز پیدا میکنم
پ ن: تمام پرزهای داخل مغزم گاییده شد از بس من رو برادر خطاب کردین... اهای دخترانی که مرا میخوانید من از این کلمه احساس اشمئاز پیدا میکنم
11 comments:
وقتی که به هیچ صراطی مستقیم نیستی، همین می شود
به این زودی؟
چه اهمیتی داره کجا هستم.. اهل همین آب و خاکم قبلا شیرازی بودم البته !!.. همین
می بینم که معده ها به هم راه دارند...من که معده ام داغونه ...
گاهی یه شیرین بیان ترتیبش رو میده گاهی یه دل سیر زار زدن...
...
آدم ها زود خسته مي شوند برادر!
زیاد بهش اهمیت نده ...البته زیاد هم فکر نکن رفیق...درست میشه ....سلامتیت از همه چی مهمتره ..
شما خون کیفت رو آلوده نکن برادر...اصلا از این به بعد دیگه نمیگیم برادر اصلا هر کی بگه برادر چیز شه ....باشه برادر؟؟؟ :دی
ما که میگیم رفیق ..پس در روند گاییده شدن ما بی گناهیم !!!
Shayad vase ine ke to ham "Aries" hasti , nah?
ذهن ما که خیلی وقت از مثل دهانمان گاییده شده ... اخوی :)
خراب اشعارتم برادر:d
سلام و مرسی که امدی.رو به راهی ؟ مینا خوبه؟ به نظر اشفته می ایی..چرا؟
va khahar boodan!
Post a Comment