Sunday, June 27, 2010

کثافتش در اومد


دلهرزگی هایی با طعم روشنفکری وخاصیت خواص
از نسلی با ما ولی دور از ما تابیده در تاری متمدن
چکیده اش حیاتی دور از تراوت و باطنی ورای ظاهر
دستاویز میکند حقی از زنان و حرمی از مردان را
تا شالوده اش طعمه ای باشد برای ذهنی کرم زده
و بهانه ای برای رنجی روانی تا اخر عمر

11 comments:

میترا said...

فقط یک بیمار روانی میتونه اینقدر عمیق و رها و ...بنویسه .

ميمي كه من said...

اي داد...اي داد

گلناز said...

این رنج روانی تا آخر عمر رو بهش فکر کرده بودم، اما به بهانه اش نه...
تو یا مازوخیسمی، یا سادیسم! آدمو می ترسونی! :d

پری said...

واقعا که خیلی عمیق بود و فوق العاده

Miss Ferii said...

فریاد و فریاد و فریاد...

دل به هم زنه..

میترا said...

پیشنهاد میکنم کمی خجالت بکشید .گرچه شرم در عالم دیوانگان بی معناست ...یعنی فایده ای ندارد چون شما اینطوری تربیت شده اید ...

خــآتون خــاموش said...

ما همه محکوم به رنجی هستیم که از ان ما نیست..رنجی که زاییده یک ذهن منحرف و بیماره و تحمیل میشه به بقیه... ...

میخواستم یه چیزی بگم گفتم بعضی ها رو اصلا نباید به هیچ جا حساب کرد...مگه نه رفیق؟؟؟

خــآتون خــاموش said...

ما همه محکوم به رنجی هستیم که از ان ما نیست..رنجی که زاییده یک ذهن منحرف و بیماره و تحمیل میشه به بقیه... ...

میخواستم یه چیزی بگم گفتم بعضی ها رو اصلا نباید به هیچ جا حساب کرد...مگه نه رفیق؟؟؟

zodiak said...

اينجا تا وقتی به شخصیت کسی حتاکی نشه تریبون ازاده دوستانی هم که به نظرشون دیوانه میام بهشون پیشنهاد میکنم مطالب رو با دقت بیشتری بخونن

بازم میترا said...

دیوانگی که بد نیست .وقتی ادم خودش رو بزنه به دیوانگی راحت تر زندگی میکنه و رهاتر از بقیه دل و روده شو میریزه بیرون.اینم یه جورشه دیگه ..مثلن من از اون دیوانه ها هستم که توکتم نمیره که افکار اینچنینی را با تصاویر غریب و نا مرسوم و واژه های غریب تر و بعضن مبتذل به خورد مخاطب بدم ..شرمنده اگر برخی را رنجاندم یا عصبی کردم ..دیوانگیه دیگه ..عقل که نباشه تن در عذابه

zodiak said...

خانم میترا اگه لینکتون رو میذاشتین ما هم میتونستیم به شما سر بزنیم قول هم میدیم که مودبانه برخورد کنیم