Wednesday, March 17, 2010

مناجات با خدا ایضا

من مست و لا یاقل تو هم خوشحال که من اخر
شدم مثل خودت بیمار تنهایی
من عاشق و خسته تو هم وافور تو دستت
کشیم این اخرین تریاک رسوایی
کنیم از تن به در جامه
رویم بیرون از این خانه
بشاشیم بر در و دیوار ز مثانه مستانه
که این سهم منه در زندگیمان
بمیریم و کنیم شکر خدامان
هیهات از این مشکل که میگاید مرا خوشگل

7 comments:

Dead man said...

شاشیدن
که این سهم منه در زندگیمان

این قالب شعری جدیدت منو کشته

میم said...

صدات می‌یاد حمید

خــآتون خـآموش said...

من مست و تو دیوانه ...

مارا که برد خانه ؟؟؟

مهتا said...

بی خیال..
سال نو مبارکت باشه .. پیشاپیش

Miss Ferii said...

مرسی قافیه!

گلناز said...

خوشم میاد که با این دسته از کلمات اینجوری بازی می کنی! خیلی خوشم میاد!!
سال خوبی داشته باشی.

گلناز said...

خوشم میاد که با این دسته از کلمات اینجوری بازی می کنی! خیلی خوشم میاد!!
سال خوبی داشته باشی.