Saturday, January 2, 2010

سطل ماست و جوق اب

همه طاقهای دنیا از انجا بر سرش خراب شد که پدر گفت:
تقصیر منه که تو رو به فرزند خوندگی قبول کردم

12 comments:

خــاتون خــاموش said...

برادر زودیاک
می بینم که فعال شدی هاااااا!!

شوی میکنم میگم برادر زودیاک هااا یه وقت ناراحت نشی ؟!

خــاتون خــاموش said...

ااااا
ایول دیگه کامنتدونیتون کد نمی خواد ...

خــاتون خــاموش said...

دوباره میام ببینم این آوار دوباره رو سر کی خراب شده..فعلا مقام اول تا سوم رو از ان خودم کردم...:دی
برمیگردم..

گلناز said...

کاش تمام آوارها اينجوري خراب مي شدند!

rasool moien said...

سلام سلام سلام
آهر قراره با هم رفیق شیم بابا ... این غیبت منو باید ببخشی ... کمی درگیر درس و دانشگاه ترم آخرم ... نه اینکه بهت سر نزنم، چند وقتی بود نمی شد کامنت داد ... شاید توی این شهر دور افتاده من مشکل از نت باشه هر چند حتی پیشخوان بلاگ منم فیلتر شده ولی خدا رو شکر وبلاگ هنوز سر جاشه :)
من که کم نمیارم ...

rasool moien said...

بیا دیدی آره رو آهر نوشتم ... بد سوتی می دم توی تایپ کردن ها

all said...

hameye avar az oon jai roo saresh kharab shod ke behesh goftan
taghsire mane ke farzand shodam !!!

rasool moien said...

سلام دوباره
من پسر کویرم ... دیار کریمان ... سرزمین خاموشان ... کرمان :)
اینجا خیلی وقته اینترنت وحشتناکه مثل خیلی جا های دیگه اما خوب توقع نداشتیم توی این کوچولو شهر هم ... بله دیگه ...
راستی از اینکه منو هم لینک کردی بی نهایت سپاسگزارم دادا (;

rasool moien said...

حتما معمولا تهران میام
اما خوب الان که دارم بریا ارشد می خونم حسابی خونه نشین شدم
لطف درای
حتما اگه قرار شد بیام تهران باهات تماس می گیرم باعث خوشحالیه که ببنمت

rasool moien said...

به به از این تایپ من ... دیگه واقعا رسوایی بزرگیه برام
بریا=برای
درای = داری
هر کی ندونه فکر می کنه چه غریبه هستم به زبان مادریم

fati_a said...

کسی می آید
کسی می آید
کسی که در دلش با ماست
در نفسش با ماست
در صدایش با ماست
کسی که آمدنش را نمی شود گرفت
و دستبند زد و به زندان انداخت

هستی said...

طاقهای دنیا رو زمانی به سر اون فرزند خراب کردند که کسی که پدر میدونستندش، ناپدری از کار در اومد
یه ناپدری بی رحم
یه ناپدری غارتگر..


شاد زی همیشه...